استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران ، anadery@ut.ac.ir
چکیده: (254 مشاهده)
به منظور مقابله با فشار مالی مضاعفی که از ناحیه رشد چشمگیر تقاضا و کاهش نسبی حمایتهای مالی دولت بر واحدهای آموزش عالی ایجاد شده، طی سالهای اخیر به سازوکار تخصیص منابع عملکردمحور با فرض ایجاد انگیزه برای بهبود عملکرد، بسیار توجه شده است. اما مرور نتایج ارزیابیهای تجربی نشان میدهد که در واقعیت تغییرات عملکردی مورد انتظار محقق نشده است. در مطالعه حاضر، با استفاده از روش شبیهسازی آماری مبتنی بر شاخص بهرهوری مالمکوئیست و استفاده از هفت مجموعه آماری مختلف، اثربخشی تغییر سازوکارهای تخصیص از نهادهمحور به ستاندهمحور بهصورت کاملاً علمی- فنی بازآزمایی شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که تخصیص منابع نهادهمحور با ناکارایی زیاد همراه است و بازتوزیع منابع بر مبنای سازوکار ستاندهمحور، کارایی را به سطح مطلوب افزایش و در مقابل، بهرهوری را کاهش میدهد که درمجموع، تناقضی جدّی آشکار میشود. برآوردهای مربوط به اجزای شاخص بهرهوری، یعنی تغییرات کارایی و تغییرات فناوری مؤید آن است که منشأ اصلی کاهش بهرهوری جابه جایی مرز تولید به سمت پایین و تشدید استفاده نشدن از ظرفیتهای تولید است که سبب میشود کارایی بهصورت تصنعی بالا نشان داده شود. بدین ترتیب، دستاوردهای مطالعه حاضر و نتایج تحقیقات تجربی اخیر مشخص میکنند که مفروضات بنیادین سازوکار تخصیص منابع عملکردمحور (ستاندهمحور) با واقعیتها انطباق ندارند و این سازوکار راه حل مؤثری برای بهبود عملکرد و مقابله با کمیابی نیست. از این رو، لازم است سازوکار تخصیص منابع جدید و متفاوتی شناسایی و جایگزین شود.
Naderi A. Performance-Based Resource Allocation in Higher Education:
A Black Box Containing the Paradox of Increasing Efficiency and Decreasing Productivity. IRPHE. 2020; 26 (3) :1-18 URL: http://journal.irphe.ac.ir/article-1-4243-fa.html
نادری ابوالقاسم. تخصیص منابع عملکردمحور در آموزش عالی: جعبهای سیاه حاوی تناقض ارتقای کارایی و کاهش بهرهوری. فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی. 1399; 26 (3) :1-18